علمی-فرهنکی-هنری-ورزشی آخرین مطالب ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشیو وبلاگ صفحات وبلاگ لوگو آمار وبلاگ
مقدمه روزها همچنان از پی هم میگذرند و دوباره محرم با آن حال و هوای سحرانگیزش از راه میرسد. دوباره عطر خوش حسینی به مشام میرسد و نوای «یاحسین» گوش جان را نوازش میدهد. زمزمهای که همواره ورد زبان ملت ایران بوده و با نشأت گرفتن از زمزمهها و نام حسین(ع) بود که توانستند چنان حوادثی را بیافرینند به طوری که با گذشت زمان هنوز فعل حسینیشان در اذهان حک شده باقی مانده است. امام حسین ( ع ) به همراه 72 تن از یاران صدیقش حماسهای خلق کرد که حتی با یادآوری آن میتوان به عظمت این نهضت حسینی پی برد و برای حرکتها و مبارزات ظلمستیزانه بعدی، در طول تاریخ پس از امام(ع) و یارانش الگویی گشت. در باره رویداد عاشورا بسیار گفته و نوشتهاند. باز هم جاى گفتن و نوشتن باقى است، چرا که این رویداد از چنان ابعاد بزرگ و گستردهاى برخوردار است که هر چه بیشتر به تحلیل و بررسى آن پرداخته شود زوایاى نوتر و تازهترى از آن آشکار خواهد شد. عاشورا نه یک حادثه که یک فرهنگ است، فرهنگى برخاسته از متن اسلام ناب که نقش حیاتى را در استحکام ریشه ها، رویش شاخه ها و رشد بار و برهاى آن ایفا کرده است. عاشورا هیچ گاه در محدوده زمان و جغرافیاى خاصى محصور نمانده است، بلکه همواره الهام بخش تشیع در راستاى حرکت ها، جنبش ها و قیام هاى راستین شیعه ـ پل بسیارى از نهضتهاى دیگر ـ در برابر کانون هاى ظلم و کفر و نفاق بوده است. قیام عاشورا از سال 61 هجرى تا امروز همچون چشمهاى جوشان و خروشان از آب زلال و گواراى خود تشنگان معرفت و حقیقت را سیراب کرده، و الهامبخش بسیارى از نهضتهاى حقّ علیه باطل بوده است. انقلاب اسلامى، به رهبرى امام خمینى(ره) از عاشورا حسینی الهام گرفت. وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی(ره) نیز این مفاهیم را بیان میدارد که هر کس خود را بیشتر برای ظلم محیا کنید ، ظالم بیشتر میشود و اگر در برابر ظالم ایستادگی کنید ظلم از بین میرود. روحانیت شیعه همواره براى حراست از کیان فرهنگ عاشورا، نه فقط آن را در طول اعصار متمادى بازگو کرده است، بلکه حتى به بازسازى آن و پاسدارى از ارزش هاى ناشى از آن پرداخته است. بازسازى مضامین و مفاهیم بلند فرهنگ عاشورا در هر عصر و زمانى به فراخور حال آن زمان، تأثیر بسیار شگرف و سازنده اى در راه پیشبرد اهداف مقدسى همچون نشر معارف و فرهنگ اسلام ناب، بر جاى نهاده است. تاریخ شیعه گواه صادق و روشنى از این بازسازىها است. این بار نیز آذرخشى دیگر از آسمان کربلا درخشید که نور آن مشعل فروزان راه حق طلبان و حقیقت جویان، و ابهت و صلاى آن، در هم کوبنده الحاد و نفاق است. عاشورا رسالت بزرگى را بر دوش همه دینداران به ویژه آگاهان جامعه نهاده است. همگان پس از شناخت ابعاد آن موظفاند خود و جامعه خود را با آن مقایسه و از آن درس و عبرت بیاموزند، چرا که زنده بودن تاریخ به ترسیم و تصویب آن و سنجش خودمان با آن است. از این روى، سخنی هر چند کوتاه پیرامون اساسىترین بعد این حادثه بزرگ است که در بخشی از آن تحت عنوان « عاشورا در محرم » که بر گرفته از موضوعات مختلف پیرامون این حادثه تاریخی خواهد بود بیان می گردد . تولد تاریخ پنجاه سال از غروب آفتاب آسمانی وحی میگذشت و بیش از بیست سال بود که زمین و زمان از تابش خورشید قسط و عدالت محروم شده بود، پنجاه سال پیش از این، پیامبر اسلام(ص) رحلت فرموده بود و در طول این نیم قرن تنها چهار سال و نه ماه آفتاب عدالت درخشیده بود، دیگر هرچه بود سیاهی بود و ستم، ظلم بود و ظلمت، و هرچه عقربه تاریخ پیشتر می رفت سیطره سیاهی و ستم بیشتر میشد و این سیطره چنان باسرعت پیش میرفت که دیگر امید به نور نجاتی نبود، میرفت که نام قرآن و اسم اسلام نیز به فراموشی سپرده شود و این، یعنی محو حقایق و نابودی انسانیت و به باد دادن تمام زحمات و خدمات پیامبران و اصلاحگران تاریخ؛ به عبارت دیگر تحریف و تدفین تاریخ، تاریخی که رسولان حق، از آدم تا خاتم به آفرینش آن کمر همت بسته بودند و با تحمل سختیهای طاقتفرسا و با صداقت و صمیمیت فوق العاده خویش آن را ساخته بودند و چه میثمها که در حراست از آن به سر دار نرفته و چه ابوذرها که به خاطرآن، شکنجه و تبعید نشده بودند و از همه مهمتر حضرت علی(ع) آن عین عدل و عرفان و انسان کامل در این راه مقدس شهید شده و با خون خویش و این ابرمرد، کسی جز امام حسین(ع) و این کار سترگ، جز با حماسه بینظیر کربلا، نمیتوانست باشد این کار با منبر و خطابه یا با نوشتن نامه و رساله تحقق نمییافت، خون خـدا میبایست دین خدا را از نو زنده کند و با شهادت خویش حجاب از چهره اهل تزویر بردارد . حضرت با آگاهی تمام به آخرکار وبا شوق واشتیاقی وصف ناپذیر به دیدار دوست به راه افتاد ورفت که کربلا راعرش عشق وعاشورا را قیامت قرآن وتولد تاریخ کند که کرد وحیرت آبادی را بنام کربلا تا ابد زنده وبالنده دربلندای ابدیت پدید آورد که هنوز هم که هنوز است جهانخواران وزورمداران وریا کاران تا نام کربلا وعنوان عاشورا را می شنوند خوابشان آشفته می شود و کربلا بزرگترین و مهیبترین کابوسی است که خواب را بر چشم همه یزیدیان حرام کرده است . حسین بن على ( ع ) امام سوم شیعیان،شهید کربلا و خون خدا،که نهضت عاشورا بر محور فداکارى و جان فشانى آن حضرت شکل گرفت و تاریخ بشرى را سرشار از حماسه و ایثار کرد و درس آزادگى و عزت به انسان داد و با خون خویش که در کربلا ریخت،درخت اسلام آبیارى شد و امت مسلمان بیدار گشت. سومین امام معصوم، در سوم (یا چهارم) شعبان سال چهارم هجرى در شهر مدینه دیده به جهان گشود. او دومین ثمره پیوند فرخنده حضرت على (ع) و حضرت فاطمه ( س ) دختر پیامبر اسلام (ص) بود. رسول خدا «ص» نام فرزند حضرت زهرا «ع» را «حسین» نهاد.وى مورد علاقه شدید پیامبر خدا «ص» بود و آن حضرت در باره او فرمود: «حسین منى و انا من حسین...» حسین بن على (ع) مدت شش سال از دوران کودکى خود را در زمان جد بزرگوار خود سپرى کرد و پس از آن حضرت، مدت سى سال در کنار پدرش امیرمومنان حضرت علی (ع) زندگى کرد و در حوادث مهم دوران خلافت ایشان به صورت فعال شرکت داشت . پس از شهادت امیر مومنان حضرت علی ( ع ) (در سال 40هجرى) امامت به حسن بن على «ع» رسید ، همچون سربازى مطیع رهبر و مولاى خویش و همراه برادر بود . پس از انعقاد پیمان صلح،با برادرش و بقیه اهل بیت «ع» به مدینه آمدند . مدت ده سال در صحنه سیاسى و اجتماعى در کنار برادر بزرگ خود حسن بن على (ع) قرار داشت و پس از شهادت امام حسن(ع) (در سال 50هجرى) بار امامت به دوش سید الشهدا قرار گرفت در آن دوران ده ساله که معاویه بر حکومت مسلط بود، امام حسین«ع»همواره یکى از معترضین سرسخت نسبت به سیاستهاى معاویه و دستگیریها و قتلهاى او بود و نامههاى متعددى در انتقاد از رویه معاویه در کشتن یاران وفادار به حضرت على «ع» بودند و پیرامون اعمال ناپسند دیگر او نوشت. در عین حال،حسین بن على «ع» یکى از محورهاى وحدت شیعه و از چهرههاى برجسته و شاخصى بود که مورد توجه قرار داشت و همواره سلطه اموى از نفوذ شخصیت او بیم داشت . با مرگ معاویه در سال 60 هجرى ، یزید به والى مدینه نوشت که از امام حسین«ع»به نفع او بیعت بگیرد . اما سید الشهدا که فساد یزید و بىلیاقتى او را مىدانست، از بیعت امتناع کرد و براى نجات اسلام از بلیه سلطه یزید که به زوال و محو دین مىانجامید ، راه مبارزه را پیش گرفت.از مدینه به مکه هجرت کرد و در پى نامه نگاریهاى کوفیان و شیعیان عراق با آن حضرت و دعوت براى آمدن به کوفه،آن امام ابتدا مسلم بن عقیل را فرستاد و نامههایى براى شیعیان کوفه و بصره نوشت و با دریافت پاسخ کوفیان در بیعتشان با مسلم بن عقیل،در روز هشتم ذیحجه سال 60 هجرى از مکه به سوى عراق،حرکت کرد. پیمانشکنى کوفیان و شهادت مسلم بنعقیل، اوضاع عراق را نامطلوب ساخت و سیدالشهدا که همراه خانواده، فرزندان و یاران به سوى کوفه مىرفت، پیش از رسیدن به کوفه در سرزمین «کربلا» در محاصره سپاه کوفه قرار گرفت . تسلیم نیروهاى یزیدى نشد و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمین،مظلومانه و تشنه کام، همراه اصحابش به شهادت رسید،از آن پس،کربلا کانون الهام و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگى شد و کشته شدن وى،سبب زنده شدن اسلام و بیدار شدن وجدانهاى خفته گردید. تداوم عاشورا دیگر بار، محرم فرا رسید و دلهای احرار و آزادگان جهان به سوی حسینبنعلی(ع ) متمایل گشت و چشمانشان به واقعه عاشورا دوخته شد؛ واقعه ای که 1421 سال از وقوع آن می گذرد؛ اما هنوز، هر سال در سالگشت وقوع آن، نه تنها مسلمانان و شیعیان، بلکه تمامی آزادگان را به سوی خویش جلب می کند. آنچه در اولین نظر و مطالعه در واقعه عاشورا به چشم می خورد و جلب توجه می نماید ، انگیزه ماورای مادی این جنبش عظیم است. حسین بن علی(ع) از سر آغاز قیام خویش و حرکت از مدینه، و حتی قبل از آن، نه تنها به عدم پیروزی مادی خویش آگاه بود؛بلکه ازشهادت خود و اسارت خاندانش اطلاع و بارها،از طریق اخبار غیبی توسط پیامبر اکرم (ص) و علی (ع) از شهادت خویش با خبر گشته بود و این نکته ای بود که افراد مختلف نیز در مواقف متعدد ، با او در میـــان می گذاشتند؛ اما او همچنان بر هدف خویش که انجام وظیــفه خطیر الهی و احیای دین و سنت نبوی بود ، اصرار می ورزید . از سوی دیگر این انگیزه و نیت خدایی قیام حسین (ع) و اصحابش در لحظه به لحظه این واقعه به چشم میخورد؛ از سبقت گرفتن اصحابش برای شهادت از یکدیگر گرفته تا جان باختن طفل 6 ماهه امام حسین (ع) در راه حق و تا آخرین لحظات حیات امام حسین (ع) که نه تنها تمام هستی خود را در راه حق ، جانانه واگذار نموده است، بلکه هنوز هم خویشتن را تسلیم حق می داند و زیر لب زمزمه می کند: الهی رضا بقضائک، تسلیما لامرک، لا معبود سواک. انگیزه الهی عاشورا که در آن ذره ای غیر خدا راه ندارد، سبب شده است که اهداف عاشورا و قیام اباعبدالله الحسین(ع)، اهدافی مطابق فطرت و سرشت تغییر ناپذیر انسانی گردد. و مگر ممکن است که روزگاری از ایام زندگی بشر، انگیزه ظلم ستیزی و آزادی از قید و بند ظلم از صفحه جان آدمی خارج شود و یا عشق به مبدأ خلقت در میان آدمیان فراموش گردد. پس همین پیوستگی عاشورا و فطرت انسانی، خود سبب تضمین عاشورا، نه تنها پس از 14 قرن، بلکه تا آخر زندگی بشر است. دامنه وسیع اثرات اجتماعی و فردی این قیام الهی که نه تنها پیروان سید الشهدا ( ع ) را تحت تاثیر قرار داده، بلکه سبب بیداری و تأثیر پذیری احرار و آزادگان جهان نیز گردیده است. ریشه های این فرهنگ و پیام جاودانه را در دل تاریخ مستحکم نموده است و تا زمانی که این اثرات عمیق و وسیع، در گستره تار یخ باقی و پا بر جاست، نام و یاد حماسه سازان کربلا نیز پایدار خواهد بود. از آنچه تاکنون مورد بررسی اجمالی قرار گرفت ، به وضوح مشخص می شود که فراموشی این واقعه عظیم، هرگز متصور نیست. اسلام از همان آغاز تبلیغ، اصلیترین برنامه خویش را رهایی آدمی از قید طاغوت و بندگی و اطاعت غیر خدا، معرفی نمود و بر آن پافشاری نمود. به همین خاطر مستکبران و مشرکان که منافع خویش را در خطر می دیدند، و تعارض آشکار اسلام با اهداف و مطامع خویش را در یافته بودند، همواره بر آن تاختند. اما رهبری الهی پیامبراکرم(ص) و امدادهای الهی مانع به ثمر نشستن کوششهای آنان می شد. از طرف دیگر، مسلمین نیز آنان را دشمن آشکار دین خویش میدانستند و در راه مبارزه با آنان، هرگز کوتاه نمی آمدند. اما پس از رحلت رسول خدا(ص)، روش خویش را تغییر دادند و شروع به استحاله و تغییر تدریجی این دین الهی از درون و وارونه جلوه دادن تعالیم آن و افزودن خرافه به آن نمودند ؛ تا جایی که پس از رسول اکرم (ص)، رفته رفته تمام ارکان قدرت را به دست گرفتند و آنچه در عصر نبی گرامی اسلام (ص)، از انجام آن عاجز بودند ،امروز در زیر پوشش ظاهری اسلام و به نام دین، انجام میدادند و هرچه زمان گذشت، بخشهای بیشتری از دین خدا را زیر و رو کردند. با ذکر این مطلب، این نکته واضح و آشکار می گردد که قیام حسینی تنها در یک پیکار و ستیز میان اقلیت حق و اکثریت باطل ، خلاصه نمی شود ؛ بلکه خود چشمه جوشان معــرفتی و شناختی است و دارای یک پیام جاودانه الهی و انسانی و به وجود آورنده یک معیار ابدی است که در تمامی اعصار عمل نمودن به آن سبب کوتاه شدن دست مستکبران و ظالمان از دامان اسلام و انسانیت انسان می گردد . بر این اساس ، اسلام بقای خویش را مرهون مجاهدتهای سید الشهداست و این همان مفهوم حدیث نبوی است که « حسین منی و انا من حسین » امروز دشمنان هجوم همه جانبه خویش را به اسلام ادامه می دهند و تنها راه مبارزه با اسلام را تغییر اصول و مبانی اسلامی میدانند و از سوی دیگر هوا و هوس آدمی، همواره انسان را در بند خود اسیر می نماید . پس امروز نیز ما به ماهیت پیام و قیام سیدالشهدا نیازمندیم تا اسلام اصیل و به دور از پیرایه را که پیامبر اسلام (ص) به عالمیان عرضه نمود را درک نماییم و آنرا حفظ کنیم و باورهای خویش را از هرگونه جهالت و ضلالت به دور نگه داریم و درون انسانی خویش را از بند برهیم تا بدین وسیله مقدمات برپایی نظام جهانی مبتنی بر عدالت و بر پایه تعالیم جهان شمول اسلام را فراهم آوریم و راه را برای حکومت جهانی مهدی موعود (عج) هموار کنیم. در حقیقت، قیام حسینی در عصر حاضر و در فضای غبار آلود تبلیغاتی موجود، هر چه بیشتر مرز حق و باطل را تبیین می نماید و دوباره فطرت مدفون شده بشر را که در زندگی مادی غوطه ور است بیدار می کند. پس نه تنها نیاز بشر در عصر حاضر به قیام عاشورا از بین نرفته است، بلکه فزونی یافته است . الگو گیری ازعاشورا تاریخ اسلام و شخصیتهای برجستة اسلامی نیز برای مسلمانان در همة دورهها الگو بوده است و تعالیم دین ما و اولیاء مکتب نیز توصیه کردهاند که از نمونههای متعالی و برجسته در زمینههای اخلاق و کمال، سرمشق بگیریم. در میان حوادث تاریخ، «عاشورا» و «شهدای کربلا» از ویژگی خاصّی برخوردارند و صحنه صحنة این حماسه ماندگار و تکتک حماسهآفرینان عاشورا، الگوی انسانهای حقطلب و ظلمستیز بوده و خواهد بود، همچنان که «اهلبیت ( ع )» بصورت عامتر، در زندگی و مرگ، در اخلاق و جهاد، در کمالات انسانی و چگونه زیستن و چگونه مردن، برای ما سرمشقاند. از خواستههای ماست که حیات و ممات ما چون زندگی و مرگ محمد و آل محمّد باشد: «اَللهُمَّ اجْعَلْ مَحْیای مَحْیا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتی مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مَحَمَّدٍ » امام حسین ـ علیه السّلام ـ حرکت خویش را در مبارزه با طاغوت عصر خودش، برای مردم دیگر سرمشق میداند و میفرماید: «فَلَکُمْ فی اُسوَةٌ» نهضت عاشورا، الهام گرفتة از راه انبیا، و مبارزات حقجویان تاریخ و در همان راستاست. استشهادی که امام حسین ( ع ) به کار پیشینیان میکند، نشاندهندة این الگوگیری است. هنگامی که حضرت میخواست از مدینه خارج شود، این آیه را میخواند: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ»، قبل از حرکت نیز در وصیتنامهای که به برادرش محمد حنفیه نوشت و مبنا و هدف و انگیزة خروج را بیان کرد، از جمله تکیة آن حضرت بر عمل به سیره جدّ و پدرش و پیمودن همان راه بود و نهضت خود را در همان خطّ سیر معرفی کرد: «وَ اَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی و اَبی عَلِی بْنِ اَبی طالِبٍ» و سیرة پیامبر و علی ( ع ) را الگوی خویش در این مبارزه با ظلم و منکر دانست. این شیوه، تضمینی بر درستی راه و انتخاب است که انسان مبارز، از اولیائ دین و معصومین الگو بگیرد و برای کار خود حجّت شرعی داشته باشد. در سخنی دیگر، آن حضرت فرموده است: «وَلی وَ لَهُمْ و لِکُلِّ مُسلمٍ بِرَسُولِ اللهِ اُسْوَة و پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله » را اسوة خود و هر مسلمان دیگر قلمداد کرده است. پیامبر اکرم ( ص ) ، دو فرزندش امام حسن ( ع ) و امام حسین ( ع ) را «امام» معرفی کرده است، چه قیام کنند، چه بنشینند: «اِبْنای هذا اِمامانِ، قاما اَوْ قَعَدا» پس از قیام عاشورا نیز در همان خطّ امام و اسوه و الگو بودن امام حسین ( ع ) بود و عمل آن حضرت برای امّت میتوانست سرمشق و سرخط باشد و مبنای مشارکت پیروان امامت در مبارزه با حکومت یزیدی باشد، مبارزهای که ریشه در جهاد همة پیامبران ربّانی و همة جهادهای مقدّس مسلمانان صدر اسلام در رکاب حضرت رسالت داشت. در تاریخ اسلام نیز، بسیاری از قیامهای ضد ستم و نهضتهای آزادیبخش، با الهام از حرکت عزّتآفرین عاشورا شکل گرفت و به ثمر رسید. حتّی مبارزات استقلالطلبانة هند به رهبری مهاتما گاندی، ثمرة این الگوگیری بود؛ همچنانکه خود گاندی گفته است: « من زندگی امام حسین ( ع )، آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خواندهام و توجّه کافی به صفحات کربلا نمودهام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین ( ع ) پیروی کند » قائد اعظم پاکستان، محمدعلی جناح نیز گفته است: « هیچ نمونهای از شجاعت، بهتر از آنکه امام حسین ( ع ) از لحاظ فداکاری و تهوّر نشان داد، در عالم پیدا نمیشود. به عقیدة من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربانی کرد، پیروی نمایند » بارزترین نمونة آن، انقلاب اسلامی ایران بود که درسها و الگوهای عاشورا، قویترین دستمایة جهاد مردم بر ضدّ طاغوت و دفاع رزمندگان در جبهة نبرد هشت ساله به شمار میرفت. نبرد و شهادت مظلومانه برای رسوا ساختن ظالم، عمل به تکلیف در شدیدترین حالاتِ تنهایی و بییاوری، رها نکردن هدف حتّی با کمبود نفرات و شهادت یاران، همه و همه از ثمرات الگوگیری از عاشورا بود. امام امّت، در اسوه بودن عاشورا برای نهضت پانزده خرداد میفرماید: « ملّت عظیمالشأن، در سالروز شوم این فاجعة انفجارآمیزی که مصادف با پانزده خرداد 42 بود، با الهام از عاشورا آن قیام کوبنده را به بار آورد. اگر عاشورا و گرمی و شور انفجاری آن نبود، معلوم نبود چنین قیامی بدون سابقه و سازماندهی واقع میشد. واقعة عظیم عاشورا از 61 هجری تا خرداد 42 و از آن تا قیام عالمی بقیة الله اروحنا لمقدمه الفداء در هر مقطع انقلابساز است. » سزاوار است که نهضت عاشورا از ابعاد مختلف، مورد بازنگری دقیق قرار گیرد و شیوههای مبارزه، خطوط اصلی تبلیغ، عوامل ماندگاری یک حرکت انقلابی و ثمربخشی آن در طول سالیان متمادی، و درسهایی که برای به حرکت درآوردن ملّتهای خفته و خمود در آن نهفته است، تبیین گردد و عاشورا به یک «مکتب» و «دانشگاه» تبدیل گردد. پیام عاشورا «السلام علیک یا ثارالله و ابنثاره و الوتر الموتور» عاشوراى سال 61 ه.ق فرا رسید ، و سید الشهداء(ع) که همراه پاکباختگان دین خدا به صحراى کربلا آمده بود، در آفتاب سوزان ظهر عاشورا همچون نگین انگشترى در محاصره دشمنان اسلام و قرآن قرار گرفت. حسین بنعلى ( ع ) با دلى آرام، قلبى مطمئن و روحى بلند در برابر همه سردمداران کفر و مزدورانشان ایستاد و پیام عاشورا را چنین ابلاغ کرد: الف) آزادى و آزادگی ب) عرفان با دید حقیقت ج) نماز نیایش د) ایستادگی حق در برابر باطل الا و ان الدعى بن الدعى قد رکزنى بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة یا بى الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و ... در پایان امام(ع) اشعار فروة بنمسیک مرادى را قرائت کردندکه آمده است : اگر شما را شکست دادیم از قدیم چنین بودهایم و تازگى ندارد اگر با شکست رو به رو شدیم باز مغلوب نشدهایم پیروزى در هر حال با جبهه حق است ما با ترس خوى نگرفتهایم اگر کشته شویم سرنوشت، شهادت در راه خداست. ه) سجده کردن در برابر حق و حقانیت صبرا على قضاءک یا رب، لا اله سواک یا غیاث المستغیثین، مالى سواک و لا معبود غیرک، صبرا على حکمک یا غیاث من لا غیاث له، یا دائما لانفاد له یا محیى الموتى یا قائما على کل نفس بما کسبت احکم بینى و بینهم و انتخیر الحاکمین. خدایا، در برابر قضا و حکم حتمىات صبر پیشه مىکنم. خالقى جز تو نیست; اى یاور یارىجویان، غیر از تو یاورى ندارم و جز تو معبودى نیست. حکم تو را مىپذیرم، اى فریادرس کسى که فریادرسى ندارد; اى جاودانهاى که پایانى ندارد، اى زندهکننده مردگان و اى قیومى که بر اعمال همه افراد نظارت دارى، تو خود میان من و دشمنانت قضاوت کن; تو بهترین داورانى. « السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ( علیه السلام ) » پىنوشتها: 1ـ بنگرید : ادب الحسین وحماسه ، ص122-121، به نقل ازلهوف سید ابن طاووس ومقتل خوارزمی ونیز همان کتاب ادب الحسین … ص28، 105-104ونیز بلاغه الحسین ، ص 144و 157و…
موضوع مطلب : |
||